سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ارزش نعمتها تنها از سنجش با ضدّشان شناخته می شود . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 93 تیر 20 , ساعت 4:29 عصر

 

1- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَز َّوَ جَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّه‏ُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَکَةِ؛

ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را مى‏افزاید و گناهان را پاک مى‏کند و آن ماه برکت است.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج93 ، ص340 - فضایل الاشهر الثلاثه ص95

2- امام صادق علیه السلام :

مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ آخِرِ شَعْبَانَ وَ وَصَلَهَا بِشَهْرِ رَمَضَانَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْن‏

هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل کند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برایش محسوب مى‏ کند.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 94 ، ح 1829 - امالی(صدوق) ص 670

3- امام صادق علیه السلام :

من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه؛

هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا مى شود

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 118 ، ح 1892 - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 236

4- امام علی علیه السلام :

شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى؛

رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.

شرح فروع کافی ج 4 ، ص 14

5- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

 هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ أَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ الْإِجَابَةُ وَ الْعِتْقُ مِنَ النَّار

رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانه ‏اش مغفرت و پایانش اجابت و آزادى از آتش جهنم.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 67 {شبیه این حدیث در بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 342 }

6- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

 إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْه‏

درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى ‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 344

7- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم : 

لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَة

اگر بنده «خدا» مى‏ دانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتى وجود دارد] دوست مى ‏داشت که تمام سال، رمضان باشد.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 346 ، ح 12

8- امام رضا علیه السلام : 

مَنْ قَرَأَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ کَمَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور

هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماه هاى دیگر تمام قرآن را بخواند.

فضائل الاشهر الثلاثه ص 97 ، ح 82 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 341

9-  امام صادق علیه السلام :

 رَأْسُ السَّنَةِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ یُکْتَبُ فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ.

آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مى ‏شود.

تهذیب الاحکام (تحقیق خرسان) ج4 ، ص 332

10-  امام صادق علیه السلام :

کَیْفَ تَکُونُ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ  قَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِیهَا خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِی أَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فِیهَا لَیْلَةُ الْقَدْر

چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟

حضرت فرمود: کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 158 ، ح 2025

11-  امام صادق علیه السلام :

التقدیر فى لیلة تسعة عشر و الابرام فى لیلة احدى و عشرین و الامضاء فى لیلة ثلاث و عشرین؛

برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏ گیرد و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیست‏ و سوم.

وسایل الشیعه ج 10 ، ص 354 ، ح 13591

12-فضل بن یسار

کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِذَا کَانَتْ لَیْلَةُ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ لَیْلَةُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَخَذَ فِی الدُّعَاءِ حَتَّى یَزُولَ اللَّیْلُ فَإِذَا زَالَ اللَّیْلُ صَلَّى‏

امام باقر علیه السلام در شب بیست و یکم و بیست‏ و سوم ماه رمضان مشغول دعا مى‏ شد تا شب بسر آید و آنگاه که شب به پایان مى ‏رسید نماز صبح را مى‏ خواند.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 155

13- امام صادق علیه السلام :

 إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءُ الزَّکَاةِ یَعْنِی الْفِطْرَةَ کَمَا أَنَّ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله مِنْ تَمَامِ الصَّلَاةِ لِأَنَّهُ مَنْ صَامَ وَ لَمْ یُؤَدِّ الزَّکَاةَ فَلَا صَوْمَ لَه‏

تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) کمال نماز است همانند کسی که روزه بگیرد و زکات نپردازد برایش روزه ای نیست

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 183 ، ح 2085

14- امام محمد باقر علیه السلام :

لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان؛

هر چیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 630 ، ح 10

15-  حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

أَکْثِرُوا فِیهِ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآن‏


در ماه [رمضان] قرآن را بسیار تلاوت کنید.

فضائل الأشهر الثلاثة  ص 95

16- امام صادق علیه السلام :


إفطارُکَ فی مَنزِلِ أخیکَ المُسلِمِ أفضَلُ مِن صِیامِکَ سَبعِینَ ضِعفاً.


افطار کردن در منزل برادر مسلمانت، برتر از هفتاد روز روزه تو است.

محاسن ص 411 ، ح 145

17- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

اَلصّائِمُ لا تُرَدُّ دَعوَتُهُ. 


دعاى روزه ‏دار رد نمى ‏شود.

نهج الفصاحه ص 547 ، ح 1856

18-   امام صادق علیه السلام :

اَلطّیبُ تُحفَةُ الصّائِمِ. 

بوى خوش، تحفه روزه‏ دار است.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 113

19-  امام موسی کاظم علیه السلام :

فِطرُکَ أخاکَ الصّائِمَ أفضَلُ مِن صِیامِکَ.


افطارى دادن به برادر روزه ‏دارت از روزه ‏ات بهتر است.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 68 ، ح 2 - تهذیب الاحکام(تحقیق خرسان) ج 4 ، ص 201 ، ح 580

20-   امام صادق علیه السلام :

قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَیلَةُ القَدرِ.


شب قدر، قلب ماه رمضان است.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 66 -من لایحضره الفقیه ج 2 ، ص 99 ، ح 1843

21- امام صادق علیه السلام :

مَن لَم یُغفَر لَهُ فی شهرِ رمضانَ لَم یُغفَر لَهُ إلی مِثلِهِ مِن قابِلٍ الّا أن یَشهَدَ عَرَفَةَ

 کسى که در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا رمضان آینده آمرزیده نگردد، مگر آن که در عرفه حاضر شود.

دعائم الاسلام  ج 1 ، ص 269

22- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

إذا استَهَلَّ رَمَضانُ غُلِّقَت أبوابُ النارِ، و فُتِحَت إبوابُ الجِنانِ، و صُفِّدَتِ الشَّیطانُ

ارسال

 چون ھلال ماه رمضان پدید آ ید، در ھاى دوزخ بسته گردد و در ھاى بھشت گشوده شود و شیاطین به زنجیر کشیده شوند.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93 ، ص 348 ، ح 14

23-حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

قَد وَکَّل اللهُ بِکُلِّ شَیطانٍ مَرِیدٍ سَبعَةً مِن مَلائِکَتِهِ فَلَیسَ بِمَحلولٍ حتّی یَنقَضِیَ شَهرُکُم هذا 

 خداوند بر ھر شیطان سرکشى ھفت تن از فرشتگان خود را گمارده است که تا پایان این ماه ھمچنان در بند آن ھا مى باشد.

وسایل الشیعه ج 10 ، ص 304 ، ح 13477

24- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

مَن أدرَکَ شَهرَ رَمَضانَ فَلَم یُغفَر لَهُ فَأبعَدَهُ اللهُ

ھر که ماه رمضان را دریابد و آمرزیده نشود، خداوند او را (از رحمت خود) دور گرداند.

فضائل الاشهر الثلاثه ص 54

25- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

فَمَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی رَمَضَانَ فَفِی أَیِّ شَهْرٍ یُغْفَرُ لَه‏

کسى که در رمضان آمرزیده نشود، در کدام ماه آمرزیده خواھد شد؟

امالی(صدوق) ص 53 - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 72

 

 


جمعه 93 تیر 20 , ساعت 4:27 عصر

 

خدا را بی نهایت شاکریم که از خزانه ی موهبت و الطاف بی کران خود بر ما منت نهاد تا دگرباره بتوانیم این ماه پر برکت و پر فضیلت را درک نماییم؛ ماهی که خداوند متعال در شأن آن می فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی لناس و بینات من الهدی و الفرقان...» (ماه رمضان (ماهی است) که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن و هدایت و جدا ساختن حق از باطل ، قرآن نازل شده است.) و در ادامه آیه می فرماید: «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه...» (پس هر که این ماه را دریابد، باید که در آن روزه بدارد.) این قسمت از آیه نیز تأکید بر وجوب روزه، در این ماه دارد ولی با این وجود، مریضان و مسافران را (بر اساس احکامی که در شرع مقدس موجود است) از این امر عظیم مستثنا دانسته و روزه داری را از آنان ساقط می نماید و این امر واجب را در هنگام سلامتی و فراغت از سفر بر آنان واجب نموده تا کاستی های خود را جبران نمایند؛ «و من کان منکم مریضا ً او علی سفر فعدة من ایام اخر» (وهر کس که بیمار یا در سفر باشد به همان تعداد از روزهای دیگر روزه بگیرد.) و دلیل این امر را سهل و آسان گرفتن پرورگار بر بندگانس می خواند، به طوری که در ادامه آیه می فرماید: «یرید الله بکم الیسر ولا یرید بکم العسر...» (خداوند برای شما آسانی و راحتی می خواهد و خواهان سختی برای شما نیست.) و بندگان خویش را امر به تکمیل کسری روزه هایشان می نماید؛ «ولتکملو العده...» (و باید که آن شمار (یعنی روزه هایی که به علت های ذکر شده نگرفته اید) را تکمیل کنید.) و در ادامه می فرماید: «ولتکبروالله علی ما هدیکم و لعلکم تشکرون» (و خدا را بدان سبب که راهنمایی تان کرده است، به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاسگزار باشید.) (1)
ما باید این ماه را بیش از پیش قدر دانسته و از آن کمال استفاده را نماییم، چرا که این ماه، ماه بسیار پر فضیلتی است و با ماه های دیگر قابل مقایسه نیست، چنانچه رسول گرامی اسلام فرمودند: «لما حضر شهر رمضان سبحان الله! ماذا تستقبلون؟! و ماذا یستقبلکم؟! قالها ثلاث مرات» (سبحان الله! به پیشواز عجب ماهی می روید؟! و عجب ماهی به شما روی می آورد؟! و این را سه بار تکرار فرمودند.) (2) و در جای دیگر نیز فرمودند: «ان ابواب السماء تفتح فی اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الی آخر لیلة منه» (به درستی که در نخستین شب ماه رمضان درب های آسمان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نمی شود.) (3) از نشانه های عظمت این ماه نسبت به ماه های دیگر همین بس که در قرآن از آن به بزرگی یاد شده و این ماه را ماه نزول قرآن می خواند. 
دلیل نامیده شدن این ماه به عنوان ماه رمضان
در این رابطه اشاره می نماییم به حدیثی از رسول مکرم اسلام (ص) که فرمودند: «انما سمی الرمضان لانه یرمض الذنوب» (رمضان بدین سبب رمضان نامیده شده است که گناهان را می سوزاند.) (4) با توجه به این حدیث درمی یابیم که در ماه مبارک رمضان، گناهان بندگان آمرزیده شده و توبه آنان پذیرفته می گردد، و مهم ترین دلیل نامیده شدن این ماه به عنوان ماه رمضان، به بیان رسول گرامی اسلام (ص) همانا آمرزیده شدن گناهان در این ماه است. حال شاید در اینجا سؤالی در ذهن تداعی گردد که مگر در ماه های دیگر، گناهان انسان آمرزیده نمی شود؟ که در پاسخ باید گفت بلی آمرزیده می شود ولی در ماه مبارک رمضان که ماه میهمانی خداوند است، به نحو افزون تر که غیر قابل وصف است توبه ها پذیرفته و گناهان آمرزیده می شود. جنانچه پیامبر اعظم (ص) در مورد ارزش و برتری این ماه فرمودند: «اگر بنده ارزش ماه (مبارک) رمضان را بداند، آرزو می کند که سراسر سال ، رمضان باشد.» (5) این در حالی است که آن حضرت، آن قدر بر حرمت و ارزش این ماه تأکید می فرمودند که هر عاقلی باید در نگهداری حرمت این ماه کوشیده و کوتاهی نورزد، به طوری که پیامبر اعظم (ص) در حدیثی دیگر فرمودند: «لا تقولوا رمضان بان رمضان اسم من اسماء الله تعالی و لکن قولوا شهر رمضان.» (نگویید رمضان، چون رمضان یکی از نام های خداوند متعال است، بلکه بگویید ماه رمضان.) (6)
سعی کنیم تا می توانیم از این ماه پر برکت غافل نشویم. هنگامی که روایات متعددی را که در شأن ماه مبارک رمضان وارد شده، بررسی نموده و در آن کمی تأمل نماییم، خواهیم دید که در این روایات تأکید بسیاری بر این امر شده است که بندگان باید سعی داشته باشند این ماه را با همان غفلتی که در ماه های گذشته به سر می برده اند، سپری ننمایند، چرا که این ماه، ماهی است سرنوشت ساز که غفلت از آن موجب شقاوت و بدبختی انسان می گردد، چنانچه امام صادق (ع) در سفارش به فرزندانش در هنگام حلول ماه مبارک رمضان می فرمودند: « فاجهدوا انفسکم فان فیه تقسم الارزاق تکتب الاجال و فیه یکتب وفد الله الذین یفدون الیه وفیه لیلة العمل فیها خیر من العمل فی الف شهر» (جان های خود را به تلاش و کوشش وا دارید، زیرا در این ماه روزی ها قسمت و اجل ها نوشته می شود و در آن نام های میهمانان خدا که بر او وارد می شوند نوشته می گردد، در این ماه شبی هست که عمل (عبادت) در آن از عمل (عبادت) هزار شب بهتر است.)
امیر مؤمنان حضرت علی (ع) نیز فرمودند: «روزی رسول خدا (ص) برای ما خطبه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم! همانا ماه با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده است، این ماه نزد خدا، بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شب هایش بهترین شب ها و ساعت هایش بهترین ساعات. در این ماه شما به میهمانی خدا دعوت شده اید و در زمره بهره مندان از کرامت خداوند قرار گرفته اید، در این ماه نفس های شما تسبیح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذیرفته و دعایتان به اجابت می رسد... من برخاستم و عرض کردم یا رسول الله! بهترین عمل در این ماه چیست؟ پیامبر فرمودند: ای اباالحسن! بهترین عمل در این ماه خویشتنداری از حرام های خداوند عزوجل است.»(8) 
همه این احادیث از عظمت و ارزش والای این ماه پر برکت حکایت دارد، لذا هر انسانی باید در این ماه شعله های نفس سرکش خود را فروکش نموده و در مقابل پروردگار خویش سر به خاک گذارده و همراه با پشیمانی از اعمال گذشته و اشک ریزان، صدای «العفو» خود را به گوش آسمانیان و افلاکیان برساند و دل شیطان را با این حرکت خود به درد آورد تا شاید در این ماه به سعادت و رستگاری دست یابد.
پی نوشت ها:
1- آیه 185 سوره بقره
2- بحار الانوار، ج 96 ، ص 347 ، حدیث 13 
3- همان، ص 346، حدیث 12 
4- کنز العمال، حدیث 23688 
5- بحار الانوار ج 96 ،ص 344، حدیث 8 
6- کنز العمال، ح 23743 
7- بحار الانوار ج 6،ص 375 ، ح 63 

 

 


جمعه 93 تیر 20 , ساعت 4:26 عصر

 

ماه مبارک رمضان، با شکوه و شوکتی شگرف، دوباره به روی مشتاقان شرافت، آغوش می ‌گشاید و با هلال محرابی ‌اش، هلهله ‌ی اهل پارسایی و پروا می‌ انگیزد و غوغای غفران و همایش هدایت می ‌آغازد و اینک با ضمیری شادمانه و نیازی عاشقانه در قدوم بهاران معنویت در این حرارت طبیعت، غنچه‌های غنوده در پرچین پرهیز می ‌افشانیم و هم آوا با مولای منتظران، خوش آمدش می ‌گوییم. شکرا که دوباره ابواب بهشت را گشودند و دریغا اگر با بال بصیرت به اوج رحمت و رهایی نرویم و از این فرصت فرید فیض، بهره‌ ور نشویم.
یک سال، با فراز و فرود بسیار، رهسپاری نمودیم و در راه روشن آیین آسمانی ‌مان گام نهادیم و در این طی طریق از ذخایر معنوی وجودمان سود جستیم و با محرک ایمان باطن به سوی اهداف الهی، قوای ظاهر خویش را به حرکت واداشتیم و اینک ماه مبارک رمضان، هنگامه ‌‌ای است که می‌ توانیم ذخایر درون را غنی سازیم و ریزش‌های نفسانی را با رویش‌‌های سبز «‌صبر» ‌و «صلوة» ‌جبران نماییم. لغزشگاه ها و کژراهه ‌ها آنگاه رخ می ‌نمایند و آدمی را به خود فرامی ‌خوانند که کاهش ذخایر نفسانی آغاز شود و توان حرکت‌ های پیش رونده از رهروان سلب گردد. گویا با تشریع روزه برای اهل ایمان، خالق یکتا اراده فرموده که هر سال با انباشت ذخایر نوین معنوی، از توان سیر و سلوک در صراط مستقیم کاسته نشده و با امداد از روشنایی روزه و نور نیایش و فروزندگی فطر، فانوس فطرت انفس، پدیدار و پایدار بماند.
روزه، آموزه‌ هایی دارد که هر کدام از آنها دریایی از معنا و معنویت را به موج وامی ‌دارد و به اوج عزت می ‌رساند. روزه، هدفداری و غایت طلبی را در انسان تقویت می‌ کند و او را به این باور می ‌رساند که برای نیل به مطلوب نباید از دشواری ‌ها و مشکل ‌ها هراسید. سطح تأمل و تحمل برای روزه‌ داران، بسیار بالاست. هدف و مقصودشان هم زیباست؛ قرب قادر متعال و ایصال به منشأ قدرت مطلق.
تلاش و کوشایی روز افزون و پرهیز از تن آسایی و خویش را در حصر «‌عسر» ‌قرار دادن تا به «‌یسر» ‌نائل شدن، از دیگر آموزه‌‌های رمضان است؛ «‌فانّ مع العسر یسرا». ‌در بطن معسرت و سختی، آسانی و گشایش، نهان است و برای استحصال گوهر آسایش ، باید در قعر اقیانوس دشواری غوطه‌ ور شویم و با کند و کاو بسیار، صدف نفس بگشاییم و کنز کرامت آن را به دست آوریم. 
بازدارندگی از فرسایش روح و پرهیز از فروغلتیدن در مرداب منیت و رهایی از تنیدن تارهای روزمره گی در اطراف قلب و اندیشه نیز ارمغانی است که صبر و صیام از آسمان برای اهل زمین می‌ آورند؛ و نیز بازبینی گذشته و مراقبت ‌نفسانی در آینده. رمضان، افزون بر اعطای فرصت خودسازی، دیدگاه مراقبتی و انتقادی نسبت به نفسانیت خویش را به روی روزه‌ داران می‌ گشاید و با کاستن تعلقات دنیایی، نورانیت و بصیرتی را به دنبال می ‌آورد که می ‌توان با نگاهی الهی، اعمال و کردار گذشته را واکاوی نمود و به زشتی و زیبایی آنها با دیده ‌ی انصاف و غیر خودبینانه نگریست و نیروی حراست و مراقبت قوی و بازدارنده را در وجود خود پدید آورد و به این باور رسید که تا نگاه انتقادی نباشد، عیب و اعوجاج نفس برطرف نخواهد شد؛ و این امر برای آنانی زیبنده ‌تر است که واجد مسؤولیتی سیاسی یا اجتماعی هستند، تا با جزم انگاری به اعمال خود نگاه نکنند بلکه به اعمال و عملکرد خود به دیده ‌ی اصلاح و انصاف بنگرند و روش ها ومنش های مذموم را کنار بگذارند و خدمت خالصانه را وجهه ‌ی همت خود سازند و بر خواهش های نفسانی، غلبه کنند و نعمات دنیوی را برای مردم بخواهند و خود به قدر کفایت، بسنده نمایند.
نکته‌ ی آخر؛ همان گونه که روح جمع ‌گرایی و هم اندیشی در فرائض و مناسک دینی همانند جهاد، حج، زکات، خمس و نمازهای جمعه و جماعات حاکم است، روزه نیز از این قاعده ‌ی زیبا مستثنا نیست. گر چه ظاهر روزه، فریضه ‌ای انفرادی است اما نتیجه و ثمره ‌ی آن به گونه ‌ای است که راه استقرار مساوات و عدالت اجتماعی را هموار می‌ سازد، روحیه ‌ی بی‌ تفاوتی نسبت به محرومیت‌ ها و مسکنت‌ ها را از بین می ‌برد، طعم گرسنگی و فقر را در کام تمام اقشار جامعه می‌ پراکند، همگان را از اسراف و مصرف گرایی بازمی ‌دارد، اطعام و انفاق به نیازمندان و یکسانی و یکسان نگری انسان ها در محضر مقدس ربوبی را می ‌آموزد؛ «‌اللهم اغن کل فقیر، اللهم اشبع کل جائع، اللهم اکس کل عریان ...» ‌اینها ادعیه ‌‌ای است فرا ملیتی با محتوای جهانی نگری، و اینکه منتظر و آرزومند روزی بودن که فقر و گرسنگی و نیازمندی در تمام نقاط دنیا ریشه کن شود؛ در واقع آرزومند فرا رسیدن حاکمیت جهانی و عدالت گستر مهدی موعود ارواحنا فداه.
در آستانه ‌ی حلول هلال ماه مبارک رمضان، فرا رسیدن موسم هدایت و همدلی را به تمام مؤمنان و منتظران فرج آل محمد (ص) تهنیت می‌ ‌گوییم.

 

 


جمعه 93 تیر 20 , ساعت 4:25 عصر

 

رمضان اسمی از اسماء الهی می باشد و نباید آن را به تنهایی ذکر کرد مثلا ً بگوییم رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنی ماه را باید به اسم اضافه نمود. در این زمینه هشام بن سالم از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) نقل روایت می نماید و می گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابی جعفر امام باقر (علیه السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم. امام علیه السلام فرمود: نگویید این است رمضان و نگویید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامی از اسماء الله است که نمی رود و نمی آید که شی ء زائل و نابود شدنی می رود و می آید، بلکه بگویید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم، اسم الله می باشد، و ماه رمضان ماهی است که قرآن در او نازل شده است و خداوند آن را «مثل» و «عید» قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ، عیسی بن مریم (سلام الله علیه) را برای بنی اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) روایت شده که حضرت فرمود: شما به راستی نمی دانید که رمضان چیست (و چه فضائلی در او نهفته است!)

واژه رمضان و معنای اصطلاحی آن

رمضان از مصدر «رمض» به مفهوم شدت گرما و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است. انتخاب چنین واژه ای به راستی از دقت نظر و لطافت خاصی برخوردار است چرا که سخن از گداخته شدن است و شاید به تعبیری دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بی امانش، زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش می باشد، عطشی ناشی از آفتاب سوزان یا گرمای شدید روزهای طولانی تابستان و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشی که پیوسته می گدازد و سوزشش به راستی جبران ناپذیر است. در مقایسه این دو سوزش، دقیقا ً رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب، تشنه تر می گردد وهرگز به یک جرعه بسنده نمی کند و پیوسته آدمی را در تلاش خستگی ناپذیر جهت ارضای تمایلات خود وا می دارد. 
منابع : 
1- بحار الانوار، جلد 96، ص 376، طبع اسلامیه 
2- بحار الانوار، ج 96، ص 377، طبع اسلامیه

 


جمعه 93 تیر 20 , ساعت 4:24 عصر

 

باز آمدی به بزم باده نوشان شکیبا که دلارام عاشقان شوی. 
باز آمدی که دل بری و جان بیاوری و نسیم صبح صفا در گیسوی مهرخان بیفکنی. 
چه مهربان یار و چه نیکو انیس و چه زیبا ندیم منی ای اهل غمزه و اغماض، ای ماه بی مثال! 
ندیم بدی بودم و ندیده انگاشتی و باز به سراغم آمدی! 
دوباره مرا به میهمانی ملکوت می خوانی و شرم، زبان اجابتم بسته است و بغض حسرت از گذشته ی خویش، راه رهایی از نای بی نوایی ام می کاود. 
جفا کردم، از تو وفا دیدم. 
دیده به رویت بستم و ابواب عفو به رویم گشودی و عاشقانه سفیر رحمت دلدارمان شدی. 
اشک انابه و لهیب دل و التهاب نگاهم ببین و ببخشای و سلام صمیم مرا دوباره پذیر و نامه ی ضیافت از من دریغ مدار! 
تو رسول نگار و عشوه ی عرش و کرشمه ی احسان حبیب من و بشارت عنایت اویی.
ای ماه دلارای صائمان، رمضان!
به سراچه ی قلب غریبم خوش آمدی! 
مهجوری من از راه فائزین قدر، حرمان هماره من است و دلجویی تو می جویم. 
سحرت را دوست می دارم و هلالت بسان ابروی یار است و شبانگاهت عطر نیایش مولادارد. 
عطش تو عاشورایی است و صیام، میثاق ما با قیام یاران نینواست. 
غروب تو، طلوع فرحت ایمانیان است و خرسندی دوست؛ و طلوعت غروب رذیلت و ریمنی در آفاق انفاس روزه دار. 
رمضان، ای موسم غفران و غوغای عفو! 
تو ضیافت جمع علی جویان و محفل انس عاشقان مولایی! 
عطشناکی ما در رؤیت هلال تو، عطش دیدار امیر عدل و عاطفه، علی (ع) است. 
نکهت ولایت از لحظه های آسمانی تو می خیزد و جان را به جنان والیان می خوانی. 
عجبا از این ضیافت عظما و محفل زیبا و نشور بی همتا!
اینک آیا بانگ چاووش رحمت را می شنوی؟ 
مباد از کاروان نیایشگران و نمازگزاران و سخا صفتان جدا افتی و ندیم حرمان و حسرت شوی. 
در ماه مهرورزان و در ساحل زیبای ایمانیان، آماده ی آن شو که تن به دریای ناپیدا کرانه ی قدر بسپاری و همپای طاهران در وادی فطر پا گذاری و آنگاه به مدینة الایثار عاشورا رسی.
پروردگارا! 
صیام و افطار و سحر و نیایش و نماز و قنوت و سجود و رکوع مان، بهانه ی تماشای یک نگاه ناز توست؛ دریغ مان مدار. تشنه ی آب و گرسنه ی طعام نیستیم. 
ما تشنه دیدار توییم ای نور زمین و سماوات! 
سیه روییم و در سپیدی بحر عنایت خویش، غسیل مان کن و با دلی پاکیزه بر خوان ضیافت رمضان، اذن جلوس مان ده.
شکرا که انتظاری تلخ به سرآمد و وصل شیرین یار، حاصل شد. 
اینک سپیده، غالیه دان عطر نیایش می شود. 
عطش رمضان، تذکار عطش عاشوراست. 
لب های خشک روزه داران، حسین (ع) را زمزمه می کنند.
تلظی کام تشنگان، شوق وصال دریای ایثار اباالفضل (ع) در ساحل ارادت است. 
رمضان، مقدمه ی محرم است. 
قدر، دروازه ی شهر نینواست. 
صیام، طلیعه ی قیام است و صائمین، طلایه داران سپاه قائم آل یاسین (عج).

در بهار وصل سالکانیم و توفیق حضوری دوباره در حلقه ی صالحان و دلدادگان دلارام یافته ایم و این شایان شکر در آستان خالق است. 
دل هایمان را فرش راه یار می کنیم و با سوز عاشقانه و ترنم واژه های زلال وحی، قدوم بهار یاران و فصل وصل بهاری دلان را خوشامد می گوییم. 
در ماه قربت و غفران، حجاب های ظلمت و نور، زدوده شده، جمال بی مثال نگار در رواق دیدگان دلدادگان، هویدا خواهد شد. بیایید حضورمان در میهمانی خدا را باور کنیم، غبار خود از خود بروبیم و در جریده ی رمضان ثبت نام کنیم. 
یاران رمضان و یاوران عاشورا! 
گوارایتان باد خوشگواری ضیافت نور. 
 التماس دعا. 

 

 


جمعه 93 تیر 6 , ساعت 5:11 عصر

پیوستن دو دریا به هم
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی رو میشه در سجیه دید، این شمالیترین شهر دانمارکیهاست ..... جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمیشوند و بنابرین این راستا بوجود میاد 

  و این همان چیزی است که در قرآن آمده است
سورة مبارکه  الرحمن مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20)  فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22) 19. دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید؟ 22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏شود. سوره مبارکه فرقان آیه 53: « و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً» و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد. سوره مبارکه فاطر آیه 12: وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ این دو دریا یکسان نیستند: یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خورید، و از آنها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می کشید و می بینی که کشتی ها برای یافتن روزی و غنیمت، آب را می شکافند و پیش می روند، باشد که سپاسگزار باشید.   سوره مبارکه نمل آیه 61: اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَینَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ?61? [آیا شریکانى که مى‏پندارند بهتر است‏] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوه‏ها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمى‏دانند 


جمعه 93 تیر 6 , ساعت 9:27 صبح

 

آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست

بربست دهان و دیده بگشاد
وان نور که دیده دید با ماست

آمد رمضان به خدمت دل
وان کش که دل آفرید با ماست

در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست

کردیم ز روزه جان و دل پاک
هر چند تن پلید با ماست 

روزه به زبان حال گوید
کم شو که همه مرید با ماست

چون هست صلاح دین در این جمع 
منصور و ابایزید با ماست

مولانا

 

 


شنبه 93 خرداد 24 , ساعت 7:29 عصر

شب نیمه شعبان و پیامبر اعظم (ص) 
نیمه ‏شعبان در اذهان شیعیان و محبان اهل ‏بیت علیهم‏السلام، به عنوان روز میلاد نجات بخش موعود معنا و مفهوم مى‏یابد. روز میلاد بزرگ مردى که انسانیت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت ‏براى پای بوس قدمش لحظه شمارى میکند.
نیمه شعبان اگر چه شرافتش را وامدار مولود خجسته‏اى است که در این روز زمین را با قدوم خویش متبرک ساخته است، اما همه عظمت آن در این خلاصه نشده و در تقویم عبادى اهل ایمان نیز از جایگاه و مرتبه والایى برخوردار است.
در روایاتى که از طریق شیعه و اهل ‏سنت نقل شده فضیلت هاى بسیارى براى عبادت و راز نیاز در شب و روز خجسته نیمه ‏شعبان بر شمرده شده است و این خود تمثیل زیبایى است از این موضوع که براى رسیدن به صبح وصال موعود باید شب وصل با خدا را پشت‏ سرگذاشت، و تا زمانى که منتظر، عمر خویش را در طریق کسب صلاح طى نکند نمى‏تواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد.
با توجه به اهمیت فراوانى که در روایات به شب نیمه ‏شعبان‏ داده ‏شده و حتى آن را هم پایه شب قدر شمرده‏اند، در این مجال برخى از روایت هایى را که در بیان مقام و منزلت این شب روحانى وارد شده‏اند مورد بررسى قرار مى‏دهیم. باشد تا خداوند ما را به عظمت این شب مقدس واقف گرداند و توفیق بهره‏ بردارى از برکات آن را عطا فرماید:
از پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله ‏علیه ‏و آله، در زمینه موضوع محل بحث روایت هاى بسیارى نقل شده که یکى از آنها به این شرح است:
« شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرییل به بالین من آمد و گفت: اى محمد! چگونه در این شب خوابیده‏اى؟ پرسیدم: اى جبرییل! مگر امشب چه شبى است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. برخیز اى محمد! پس مرا از جایم بلند کرد و به سوى بقیع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند کن! امشب درهاى آسمان گشوده مى‏شوند، درهاى رحمت‏ باز مى‏گردند و همه درهاى خشنودى، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزى، نیکى و بخشایش نیز گشوده مى‏شوند. خداوند در این شب به تعداد موها و پشم هاى چارپایان - بندگانش را از آتش جهنم- آزاد مى‏کند. امشب خداوند زمان هاى مرگ را ثبت و روزی هاى یک سال را تقسیم مى‏کند و همه آنچه را که در طول سال واقع مى‏شود نازل مى‏سازد. اى محمد! هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبیح)، ذکر یگانگى او (تهلیل)، یاد بزرگى او ( تکبیر)، راز و نیاز با او ( دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهاى مستحبی (تطوع) و آمرزش خواهى (استغفار) صبح کند، بهشت جایگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را که پیش از این انجام داده و یا بعد از این انجام مى‏دهد، خواهد بخشید ... » (1)
یکى از همسران پیامبراکرم صلى ‏الله علیه و آله، حالات ایشان را در شب نیمه شعبان چنین بیان مى‏کند:
« در یکى از شب ها که پیامبر خدا صلى‏الله علیه و آله، در نزد من بود ناگهان متوجه شدم که ایشان بستر خود را ترک کرده است، ‏به جستجوى ایشان پرداختم، به ناگاه دیدم که حضرت مانند جامه‏اى که بر زمین افتاده باشد به سجده رفته و چنین راز و نیاز می ‏کند:
«اصبحت الیک فقیرا خائفا مستجیرا فلا تبدل اسمى ولاتغیر جسمى ولاتجهد بلائى واغفرلى‏»؛ به سوى تو آمدم در حالى که تهیدست، ترسان و پناه جویم، پس نام مرا برمگردان، جسم مرا تغییر مده، گرفتاریم را افزون مساز و از من در گذر.
آنگاه سر خود را بلند کرد و بار دیگر به سجده رفت و در آن حال شنیدم که می ‏فرمود:
« سجد لک سوادى و خیالى و امن بک فوادى هذه یداى بما جنیت على نفسى یا عظیم ترجى لکل عظیم اغفرلى ذنبى العظیم فانه لایغفرالعظیم الاالعظیم ‏»؛ سراپاى وجودم براى تو سجده کرده و قلبم به تو ایمان آورده است؛ این دو دست من با همه جنایتى که برخود روا داشته‏ام، پس اى بزرگى که براى هر کار بزرگى امیدها به سوى تو است؛ از گناهان بزرگ من در گذر، چرا که از گناهان بزرگ در نمى‏گذرد مگر پروردگار بزرگ.
بعد از اداى این کلمات سر خود را بلند کرده و براى سومین بار به سجده رفت و این جملات را بر زبان جارى ساخت:
«اعوذ برضاک من سخطک و اعوذ بمعافاتک من عقوبتک و اعوذ بک منک انت کما اثنیت على نفسک و فوق ما یقول القائلون‏»؛ از خشم تو به خشنودیت پناه مى‏برم، از کیفر تو به بخشش‏ات پناهنده مى‏شوم و از تو به سوى خودت پناه مى‏جویم. تو همان ‏گونه‏اى که خود توصیف کرده‏اى و بالاتر از آنى که گویندگان مى‏گویند.
لحظاتى دیگر سر از سجده برداشت و دوباره به سجده رفت در حالى که مى‏فرمود:
« اللهم انى اعوذ بنور وجهک الذى اشرقت له‏ السموات والارض و قشعت ‏به ‏الظلمات و صلح به امرالاولین والاخرین ان یحل على غضبک او ینزل على سخطک اعوذبک من زوال نعمتک و فجاة نقمتک و تحویل عافیتک و جمیع سخطک لک العتبى فیما استطعت و لاحول ولا قوة الا بک‏»؛ خدایا به نور وجه تو که آسمانها و زمین از آن روشن شده، تاریکی ها با آن از بین رفته و کار پیشینیان و آیندگان با آن اصلاح شده‏ است پناه مى‏برم، از این که به خشم تو گرفتار شوم و یا دشمنى تو بر من نازل شود. پناه مى‏برم به تو از زوال نعمتت، نزول ناگهانى عذابت، دگرگونى سلامتى‏ات و همه آنچه که خشم تو را در پى دارد. خشنودى نسبت ‏به آنچه من در توان دارم از آن تو است و هیچ حرکت و نیرویى نیست مگر به سبب تو.
چون این حال را از پیامبر دیدم او را رها کردم و شتابان به طرف خانه حرکت کردم. نفس ‏نفس زنان به خانه رسیدم. وقتى پیامبر صلى‏الله علیه و آله، به خانه برگشتند و حال مرا دیدند گفتند: چه شده است که این چنین به نفس نفس افتاده‏اى؟
گفتم: من اى رسول خدا به دنبال شما آمده بودم، پس فرمود:
آیا مى‏دانى امشب چه شبى است؟! امشب شب نیمه شعبان است، در این شب اعمال ثبت مى‏گردند، روزی ها قسمت مى‏شوند، زمانهاى مرگ نوشته مى‏شوند و خداوند تعالى همه را مى‏بخشد مگر آن که به خدا شرک ورزیده یا به قمار نشسته است. یا قطع رحم کرده یا برخوردن شراب مداومت ورزیده یا برانجام گناه اصرار ورزیده است ... » (2)
پرسشى که با مطالعه روایت هاى بالا به ذهن خطور مى‏کند این است که چرا با این که در بسیارى از روایات تصریح شده که تعیین زمان مرگ مردمان و تقسیم روزى آنها در شب قدر و در ماه مبارک رمضان صورت مى‏گیرد، در دو روایت ‏یاد شده شب نیمه شعبان به عنوان زمان تقدیر امور مزبور ذکر شده است؟
مرحوم سید بن طاووس (م‏664 ق) در پاسخ پرسش یاد شده مى‏گوید:
« شاید مراد روایات مزبور این باشد که تعیین زمان مرگ و تقسیم روزى به صورتى که احتمال محو و اثبات آن وجود دارد، در شب نیمه شعبان صورت مى‏گیرد، اما تعیین حتمى زمان مرگ و یا تقسیم حتمى روزی ها در شب قدر انجام مى‏شود. و شاید مراد آنها این باشد که در شب نیمه شعبان امور مزبور در لوح محفوظ تعیین و تقسیم مى‏شوند، ولى تعیین و تقسیم آنها در میان بندگان در شب قدر واقع مى‏شود. این احتمال هم وجود دارد که تعیین و تقسیم امور یاد شده در شب قدر و شب نیمه ‏شعبان صورت گیرد، به این معنا که در شب نیمه شعبان وعده به تعیین و تقسیم امور مزبور در شب قدر داده مى‏شود. به عبارت دیگر امورى که در شب قدر تعیین و تقسیم مى‏گردند، در شب نیمه شعبان به آنها وعده داده مى‏شود. همچنان که اگر پادشاهى در شب نیمه شعبان به شخصى وعده دهد که در شب قدر مالى را به او مى‏بخشد، در مورد هر دو شب این تعبیر صحیح خواهد بود که بگوییم مال در آن شب از آن حضرت چنین بخشیده شده است.» (3)
کمیل بن زیاد از یاران امام على علیه‏السلام، چنین روایت مى‏کند که:
در مسجد بصره در نزد مولایم امیرالمؤمنین نشسته بودم و گروهى از یاران آن حضرت نیز حضور داشتند، در این میان یکى از ایشان پرسید: معناى این سخن خداوند که: « فیها یفرق کل امر حکیم‏»؛ (4) در آن شب هر امرى با حکمت معین و ممتاز مى‏گردد، چیست؟ حضرت فرمودند:
«قسم به کسى که جان على در دست اوست همه امور نیک و بدى که بر بندگان جارى مى‏شود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم مى‏شود. هیچ بنده‏اى نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعاى خضر بخواند، مگر آن که دعاى او اجابت‏ شود.» پس از آن که امام از ما جدا شد، شبانه به منزلش رفتم. امام پرسید: چه شده است اى کمیل؟ گفتم اى امیرمؤمنان آمده‏ام تا دعاى خضر را به من بیاموزى، فرمود:
بنشین اى کمیل! هنگامى که این دعا را حفظ کردى خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یک شب، یا یک بار در سال یا حداقل یک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را یارى و کفایت مى‏کند و تو را روزى مى‏دهد، و از آمرزش او برخوردار مى‏شوى، اى کمیل! به خاطر زمان طولانى که تو با ما همراه بوده‏اى بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم، آنگاه دعا را چنین انشاء فرمود...» (5)
شایان ذکر است که این دعا همان دعایى است که امروزه آن را با نام « دعاى کمیل‏» مى‏شناسیم.
امیرمؤمنان على علیه‏السلام، در روایتى دیگر در فضیلت ‏شب نیمه شعبان چنین مى‏گوید: 
«در شگفتم از کسى که چهار شب از سال را به بیهودگى بگذراند: شب عید فطر، شب عید قربان، شب نیمه شعبان و اولین شب از ماه رجب.‏» (6)
از امام صادق علیه‏السلام، روایت ‏شده که پدر بزرگوارشان در پاسخ کسى که از فضیلت‏ شب نیمه شعبان از ایشان پرسیده بود فرمودند:
« این شب برترین شب ها بعد از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بربندگان جارى مى‏سازد و از منت ‏خویش گناهان آنان را مى‏بخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبى است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کننده‏اى را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند. این شب، شبى است که خداوند آن را براى ما خاندان قرار داده است، همچنان که شب قدر را براى پیامبر ما، قرار داده است. پس بر دعا و ثناى بر خداوند تعالى بکوشید، که هر کس در این شب صد مرتبه خداوند را تسبیح گوید، صد مرتبه حمدش را بر زبان جارى سازد، صد مرتبه زبان به تکبیرش گشاید و صد مرتبه ذکر یگانگى (لااله‏الاالله) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احسانى که بر بندگانش دارد، همه گناهانى را که او انجام داده بیامرزد و درخواست هاى دنیوى و اخروى او را برآورده سازد، چه درخواست هایى که برخداوند اظهار کرده و چه درخواست هایى که اظهار نکرده و خداوند با علم خود بر آنها واقف است و ... » (7)
در این مجال فرصت پرداختن به همه روایت هایى که در فضیلت‏ شب و روز نیمه شعبان وارد شده‏اند نیست (8) و گمان مى‏کنیم که روایت هاى یاد شده براى ارائه تصویرى روشن از جایگاه برجسته شب نیمه شعبان در میان دیگر شب هاى سال کافى باشند. اما چنان که در ابتداى سخن نیز گفته شد، شرافت این شب خجسته، علاوه بر همه آنچه که بیان شد، به اعتبار مولود مبارکى است که در این شب قدم به عرصه خاک نهاده است. وجود مقدسى که سال ها پیش از تولدش مژده میلاد او به مسلمانان داده شده بود و شاید همه عظمت این شب و تکریم و بزرگداشتى که در کلمات معصومان علیهم‏السلام، از آن شده است ‏به خاطر وجود همین مولود مبارک باشد. چنان که بزرگانى چون سید بن ‏طاووس به این موضوع اشاره کرده و بر همگان لازم دانسته‏اند که در این شب خداى خویش را به سبب منت ‏بزرگى که با میلاد امام عصرعلیه ‏السلام، بر آنها نهاده سپاس گویند و تا آنجا که در توان دارند شکر این نعمت الهى را به جاى آورند. (9)
در یکى از دعاهایى که در شب نیمه شعبان وارد شده است چنین مى‏خوانیم:
« اللهم بحق لیلتنا هذه و مولودها و حجتک و موعودها التى قرنت الى فضلها فضلا فتمت کلمتک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماتک ...» (10) ؛ بار خدایا تو را مى‏خوانیم به حق این شب و مولود آن، و به حق حجتت و موعود این شب، که فضیلتى دیگر بر فضیلت آن افزودى و سخن تو از روى راستى و عدالت ‏به حد کمال رسیده و هیچ کس را یاراى تبدیل و تغییر سخنان تو نیست.
مطابق روایت هاى بسیارى که شیعه و اهل سنت آنها را نقل کرده‏اند میلاد خجسته امام عصرعلیه ‏السلام، در شب نیمه شعبان سال 255 ق واقع شده و باعث مزید فضیلت این شب مبارک گشته است. (11)
امید که خدای متعال توفیق درک این شب عزیز را به ما عنایت فرماید. 


دوشنبه 93 خرداد 19 , ساعت 2:33 عصر

 

آیا عمل بعنوان یک فعل اختیاری که با عقل و اندیشه انجام گرفته است در سرنوشت دنیوی و اخروی یا سعادت و شقاوت او تأثیر دارد ؟ در این تحقیق سعی شده است تأثیر عمل بعنوان یک فعل اختیاری در سعادت دنیوی و اخروی که همان رسیدن به کمال انسانی در دنیا و بهشت موعود و رضایت حق است از منظر امام «ره» بررسی گردد. از آنجایی که عنوان پژوهش بسیار کلی است و دقت و امکانات ویژه ای را طلب می‌کند ، تا همه جانبه و از ابعاد مختلف و عمیق مورد بحث و تحقیق قرار گیرد . لذا در این پژوهش تلاش شده است اعمال و افعال جوانحی و جوارحی که امام «ره» بیشترین تأکید را روی آنها داشته است و مستقیماً پاداش و جزای اخروی و دنیوی را بعد از آنها بیان نموده است .
    وقتی یک مسلمان به سخنی همچون "" الایمان عقد بالقلب ولفظ باللسان عمل بالجوارح "" می اندیشد در ذهنش سؤالی برانگیخته می شود که این عمل که لازمه ایمان و بلکه اگر نباشد ایمانی نیست چگونه وچه کمیت و کیفیتی دارد ، شرایط آن کدامند ؟ از سوی دیگرکسی در این دنیا و در این برهه از زمان قدعلم کرد که همه اش عمل بود ، و خود عامل به گفتار و اندیشه و نیات خود در چارچوب قوانین دینی و عامل به احکام اسلام و دستورات و اوامر الهی و انبیاء و ائمه است . پس براین انسان ضعیف النفس قرن بیستم و بیست و یکم و مابعد آن لازم است تا نگاه امام عامل را  ( هرچند به قدر قطره ای از آن باشد ) پیرامون این اصل سرنوشت ساز بشر دریابد.

 این مقاله بر آن است که نقش عمل در رستگاری انسان را از دیگاه امام خمینی «ره» مورد بررسی قرار دهد . در این کار که با روش تاریخی ، درونی ، کتابخانه ای صورت گرفت ، سعی شده است تا با استفاده از منابع موجود و رعایت مبانی نظری و فکری حضرت امام «ره» به سؤلات مطرح شده در فصل اول جواب داده شود .

1 - اصالت عمل در رستگاری انسان
    امام خمینی «ره» اسلام را یک دین همه جانبه نگر و متکی یه عمل می داند ، و از این رو ملاک و معیار نیات ، اعمال و افکار انسان را ظهور عینی آنها قرار داده است ، و اجر و پاداش اخروی و کمال انسانی را در این دنیا تنها در گرو عمل می داند . می فرماید :
"این دنیا برای هیچ کس باقی نمی ماند . آن چیزی که برای همه باقی می ماند نتیجه این اعمال است برای که از ما صادر می شود."
" جهنم از اعمال ما درست می شود و بهشت هم از عمل ما درست می شود ، همش عمل است " یا "‌یا مردم مطلقاً‌ به اعمال خود گرفتارند " .
یا ما همه باید با اعمالمان پیش خدا برویم نه اینکه حسبی در کار باشد نه اینکه نسبی در کار باشد " و حیات آخرت و زمدگانی و لذات عالم بسته است به اعمالی که بصورت کمالیه آنها بدان عالم منتقل می شوند .
امام خمینی «ره»در این خصوص که اعمال انسان توشه خود انسان است و خداوند به آنها نیازمند نیست ، می‌فرماید :
"خدای تبارک و تعالی هیچ احتیاجی به اعمال ما و خود ما ندارد ، انبیاء هم احتیاج به من و شما و به اعمال ما ندارند " .
امام خمینی «ره» به پیروان حضرت علی (ع) نیز اعلام می دارد که اقرار ناقص است و اصل و اساس ، اعمال می باشند و می فرماید :
" اگر در روایات فرموده اند که پیروان علی (ع) اهل سعادتند ، باید ببینیم ما پیرو هستیم یا نیستیم ؟ مابه وظایفمان حتی به همان وظایف صوریمان عمل می کنیم یا عمل نمی کنیم ".

1 -1 - رابطه ایمان و عمل
امام خمینی «ره» لازم بودن عمل درایمان را بارها تأکید نموده است و در نگاهش ایمان منهای عمل بی مغز  و محتوی  و بی فایده است ، و می فرماید :
" حقیقت ایمان ملازم با اطهار و عمل است "
یا می فرماید :
" اگر عمل نکرد مؤمن نیست و محبت ندارد . و این صورت ایمان و محبت بی مغز و معنی نیز با جرئی حوادث و فی الجملة فشار از بین می رود ، و صفرالید به دار جزای اعمال منتقل می شود " .
" کسی که اظهار ایمان بالغیث و حشر و نشر کند و خوف از آن نداشته باشد ، این ایمان او را به عمل به ارکان نرساند ، او را باید در زمره منافقین به شمار آورد نه مؤمنین . خدای نخواسته این ایمان بی‌مغزی که در ملک بدن آنها به هیچ وجه حکمت ندارد زایل می شود و با نفاق تام از دنیا منتقل شده و جزء منافقین محشور گردند ".

1-2- سعادت در گروه عمل
امام سعادت را فقط در گرو عمل کردن به معرفت قلبی و اقرار می داند و می فرماید :
" در این زمان بخواهیم سعید باشیم ، بخواهیم به سعادت برسیم باید عمل کنیم ".همه انسانها در خسارت هستند مگر مؤمنینی که عمل صالح داشته باشد ".
امام خمینی «ره‌» دادن اجر و پاداش از سوی خداوند تعالی را نیز فقط در مقابل عمل می داند و می فرماید :
" اجری را که خدا می دهد آن ارزش دارد ، ارزش عمل شما آن است که خدا به شما می دهد " .
" انسان مایل به صحت و شفیق به حال خود و علاقمند به صحت ، پس از تنبیه با اینکه راه چاره خلاصی از عذاب ألیم منحصر است به عمل کردن به دستورات آنها ،‌ منحصر است به دو چیز ، یکی اتیان به مصلحات و مستصحات نفسانیه و دیگر پرهیز از مضرات و مؤلات آن " .

2 -شعار و عمل از دیدگاه امام «ره»
    امام خمینی «ره» در کلامش بسیار به پرهیز از شعاردادن و قول بدون عمل تأکید نموده است و نه تنها آن را فاقد پاداش دانسته بلکه عذاب آور نیز می داند.

2-1- شعار و عمل از دیدگاه امام «ره»
امام خمینی «ره» قول بدون عمل را بشدت نهی می کند و در باره می فرماید :
" اگر خدای نخواسته عامل به قول نباشد و باطنش با ظاهرش مخالف باشد ، در زمره اهل ریا و اهل نفاق به حساب می آید . و از علمای سوء و بلا عمل است که جزای آنها بزرگتر و عذاب آن ألیمتر است ".
امام «ره» مثال جالبی را برای باطل بودن شعار بدون عمل از امام صادق (ع) نقل می کند که در آن محبت به اهل بیت را کافی ندانسته بلکه خواهان عمل است :
" حضرت باقر (ع) فرموده است ای جابر : مذاهب باطله و رأیهای فاسد تو را گول نزند که گمان کنی که حب علی (ع) تو را بس است. آیا کفایت برای مرد که بگویید من دوست می دارم علی (ع) را و دارای ولایت او هستم مع ذلک فعال و دارای کثرت عمل نباشد . اگر بگوید من رسول خدا را دوست دارم. ( با آنکه رسول خدا از علی بهتر است ) پس از او متابعت سیره نکند و عمل به سنت او ننماید ، از حب او نفعی برای او حاصل نشود".
"بیچاره گمان می کند به مجرد دعوی تشیع و حب اهل بیت طهارت و عصمت جواز ارتکاب هر محرمی را خدای نخواسته دارد . و قلم تکلیف از او برداشته می شود . . . درخت محبت ثمره و     نتیجه اش عمل برطبق آن است ، واگر این ثمره را نداشته باشد ، باید دانست که عمل نبود ، خیال محبت بود.
درباره علم بی عمل نیز امام «ره» بارها تذکر داده است و می فرماید :
" پس شما که اهل علم و متکفل اصلاح امتی و راهنمای آخرت و طبیب امراض نفسی ، لازم است اول خود را اصلاح کنی و مزاج نفس خود را سالم کنی تا از جمله عالمان بی عمل که حالش معلوم است نباشی " .

2-2 -هشدار امام خمینی «ره» در خصوص شعار و عمل به مردم و سران مسلمین
    امام خمینی «ره» خطاب به مردم ایران و مسؤولین سخنانی دال بر پرهیز دادن از شعار و عمل نکردن به آنها ایراد نموده است . و همچنین هشدارهای در همین خصوص به سران کشورهای اسلامی داده است و می فرماید :
"ما فقط یک شعاری بدهیم که حق آمد و باطل رفت . آمدن حق شعار نیست ، آمدن حق عمل است ، آمدن حق نشان دادن به حسب اعتقادات و اخلاق و اعمال است ، پیاده کردن همه احکام الهی است "
یا می فرماید :
" لکن با رأی به جمهوری اسلامی آرمانهای اسلام تحقق پیدا نمی کند دنبال این رأی باید عمل باشد . باید یکی یکی احکام شرع در خارج تحقق پیدا کند باید دادگستری ، دادگستری اسلامی شود ، باید فرهنگ ، فرهنگ اسلامی باشد ، باید بازار ، بازار اسلامی باشد ".
"من امیدوارم که مسلمین خصوصاً سران مسلمین از ضعار به اسلام که یک پوششی است برای عدم عمل بر احکام اسلام دست بردارند . و به اسلام بر حسب آنچه که هست فکر کنند و عمل کنند . . . من امیدوارم که ملت های اسلامی و خصوصاُ دولتهای آنها از شعار منتقل بشوند به شعور و عمل به اسلام و قرآن کریم . باید بگویم که دشمن های اسلام ، ممالکی که به اسلام سلطه پیدا کرده اند و به مسلمین ، آنها مرد عمل بودن نه حرف مسلمین در این ، بعد از صدر اول ، مرد حرف بودند نه عمل".

2-3-. وحدت شعاری یا عملی
در چندین مورد امام خمینی «ره» با درایت خاصی حل مشکلات جامعه اسلامی ایران را در گره همدلی و وحدت عملی آحاد جامعه می داند و به کسانی که فقط شعار وحدت   می دهند تذکر می دهد :
"هی نگویید وحدت و دنبالش نباشد عملاً با هم وحدت داشته باشید . اینطور نباشید که ما بگوئیم و نکنیم ، اینطور نباشد که ما دعوت به اتحاد بکنیم ، و عملمان غیر از او باشد ، معنی منافق همین است که چیزی را می گوید و خودش عمل نمی کند . شما را دعوت به خیر و صلاح می کند و خودش خیر و صلاح ندارد ، شما را دعوت به اسلامی حقیقی می کند و خودش آنرا نمی خواهد ، شما را از نفاق پرهیز دهد و خودش آنطور نیست ".

2-4- روحانیت و بحث عمل
امام «ره» در ارتباط با روحانیت و عمل نکردن به اقوال خود می فرماید :
" من خوف این را دارم که آنها  ( مردم  ) برای خاطرما و شنیدن حرف ما به بهشت بروند و ما برای خاطر اینکه خودمان مهذب نبودیم به جهنم ".
" لکن ما باید توجه به این معنی بکنیم که حیثیت روحانیت و حیثیت اسلام الآن بسته به کارهای ماست ، اگر ما کارهایمان یک کار صحیح مطابق قواعد اسلام باشد هم روحانیت حفظ می شود هم اسلام ".
" با شغل دانشگاهی و روحانیت اگر چنانچه به شرایط عمل بشود انسان درست می شود و این است شغل انبیاء بوده است "
" من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش علمی و زهد آنان می دانم ".
و یا می فرماید :
" ما که این حرف را می زنیم که اسلام یک حکومت خاص است و رژیمش غیر از همه رژیمهاست ، در آن  اگر عدل انصاف هست ، حک.مت خداست و حرفمان هم صحیح است ، گفتارمان با اعمالمان مخالف باشد [ مرتکب نفاق شده ایم ] . "

3- رابطه نیت و عمل از دیدگاه امام «ره»
    در بحث مبانی نظری که در اسلام نیت همان عمل است و حتی از عمل نیز برتر است . امام خمینی «ره» نیز نه تنها نیت را عمل دانسته بلکه همه حقیقت اعمال بشر را همان نیت آنها می داند . و معتقد است بدون نیت خالص هیچ عملی از انسان مورد قبول حق واقع نمی گردد . و مطلقاً اعمال حسنه را بدون اتیان نیت هدر می داند :
" تمام حقیقت اعمال همان صور اعمال و جنبه ملکوتیه آنهاست که نیت است ".
" عمل خالص آن است که نخواهی ثنا کند و تو را بر آن کسی ، مگر خدای تعالی ، و نیت برتر از عمل است ".
و بدنبال همین سخن حدیث " قل کل یعمل علی شاکلته " را آورده است و در توضیح آن شاکله را به نیت ترجمه نموده است و فرموده است :
    " لازم نیاید عمل بی نیت صحیح باشد ".
    " بگو هر کس عمل می کند بر شکل خود یعنی بر نیت خود ".
" یکی از اموری که از اعمال اختیاریه است ، و انسان نمی تواند یکی از اعمال عبادیه یا غیر عبادیه را بدون اتیان کند ".
و می فرماید :
" نیت صورت کلمه و فصل محصل اوست و صحت فساد و کمال و نقس اعمال بر آ است ".
" هیچ عبادتی بر نیت خالصه مقبول درگاه حق تعالی نیست ".
امام خمینی «ره» همچنین دومین عامل پس از تقوی را نفوس برای اعمال حسنه نیت و قوه فاعله در کمال اعمال می داند و می فرماید :
" دوم عامل بزرگ در اصابه و کمال اعمال که فی الحقیقه بمنزله اعمال حسنه و قوه فاعله است ، نیت صادقانه و اراده خالصانه است " .

3-1- ملاک نیت اخلاص در آن است .
    امام «ره» با تأکید بر هدفدار بودن اعمال ، تنها اعمالی را که لایق بازشدن درهای سعادت بسوی صاحب آن می داند که هدف الهی و رضای خدا نیت انجام آنها باشد . و می فرماید :
" سعید این است که همه چیز را برای او بخواهد ، و بر خواستن ینی برای بندگان خدا ".
" شما قصدهای خودتا ن را برای خدا خالص کنید ، برای خدا تبارک تعالی عبادت کنید ، این عبادت است ، خالص باشید در این عبادت ".
یا در همین خصوص می فرماید :
    " کارما برای خدا ، برای خدمت به بندگان خدا ، برای خدمت به اسلام باشد ، که این از بزرگترین عبادات است ".
و یا می فرماید :
" در تعریف جامع شرک در عبادت ، که تمام مراتب آنرا شامل می شود ادخال رضای غیر حق است در آن ، چه رضای خود باشد یا غیر خود ، الا آنکه اگر رضای غیر خود از سایر مردم باشد شرک ظاهر  و ریای فقهی است ، و اگر رضای خودباشد آن شرک خفی باطنی است و در نظر اهل معرف باطل و ناچیز است و مقبول درگاهحق نیست ".

4-اعمال صالحه و شروط آنها از دیدگاه امام «ره»
امام خمینی «ره» برای اعمال صالح شروط و خصوصیات ویژه ای قرارداده است که می توان به اخلاص عمل و رضای خدا ، تطابق آنها با عقل و فطرت انسان ، مطابقت آنها با شریعت و ولایت و . . . نام برد . و آنها را اینچنین تعریف می کند :
    " اعمال صالحه آنهایی هستند که سازش داشته باشند و با نفس انسان ، انسان سعادتمند خلق شده است ، یعنی استداد سعادت در آن هست ، فطرت انسان فطرت سعید است . عمل صالح آن است که با این فطرت سازش داشته باشد ، صالح یعنی سازش".

4-1-اخلاص در عمل
    یکی از مواردی که امام «ره» توجه خاصی در اعمال حسنه و صالحه روی آن نموده است اخلاص در انجام عمل است و در این خصوص می فرماید :
"شما اخلاص داشته باشید و برای خدا به بندگاه خدا خدمت کنید و ثنا و اجور خود را از او طلب کنید که او جزای شما را عطا فرماید ".
و یا می فرماید :
    "قبولی اعمال به قدر اقبال قلب است ".
و یا می فرماید :
" . . . این قبیل از هرکسی صادر شود چیز مهمی نیست ، اهمیت آن به واسطه قصد خالص و نیت صادقانه است ".
امام «ره» در خصوص عمل مخلصانه ای که منجر به شکست شود نیز می فرماید :
" کسانی که برای خدا کار می کنند هیچ وقت باخت در آن نیست ، . . . کسی که برای خدا کار کند ، همین دنیا نیست ، قضیه جاهای دیگر ما داریم برد آنجاست ".
امام خمینی «ره»معتقد است که صورت اعمال دنیوی یکی است و آنچه دراین بین شرط است ، چرایی و چگونگی و برای چه چیزی یا چه کسی صورت می گیرند و می فرماید :
" آن اشخاصی که در جبهه جنگ می کنند با آنهایی که در مقابل شما هستند صورت عمل یک صورت است ، آنها می کشند شما هم می کشید . اما کشتن شما یک عمل عبادی است و کشتن آنها یک عمل جنایی است ، این روی انگیزه ای که هست ، روی معنایی که این دو عمل دارند ، نه روی صورت عمل است . شما برای خدا جهاد می کنید ، آنها تبع شیطان هستند ".
و یا می فرماید  :
    " اعمال قلبیه در صورت خاطص نبودن مورد توجه حق تعالی واقع نشود".

4-2- تطابق اعمال باعقل و حکمت
    امام خمینی از آنجایی که یک فیلسوف و حکیم و عارف کامل بودند . از این منظر نیز به اعمال انسان نگاه داشته و یکی از ویژگیهای اعمال صالحه را تطابق آنها با عقل و منطق می داند :
    " هر نفسی که بقوانین الهیه و موازن عقلیه ملکات خود را تطبیق کرد سعید است ، و از اهل نجات می باشد ".
و یا می فرماید :
    " اعمال قلبیه و قالبیه و ظاهریه و باطنیه از روی میزان عقل و حکمت واقع شود "
و یا می فرماید :
" انسان خوب است اعمال و افعالش از روی تفکر و تأمل باشد ، فکر کند آیا این عملی که می کند و می خواهد مرضی خداوند تعالی شود از کجا و از کی اخذ می کند که کیفیت آن باید چنین و چنان باشد ".

4-3-ایمان به خدا ، شریعت و ولایت میزان سنجش اعمال
    امام خمینی «ره» در کلام خود غالباً بعد از ایمان به خدا و نبوت بحث ولایت را نیز آورده است از این رو باید اذعان کرد آنچه از متون مربوط دریافت می شود این است که هیچ عملی جز با این سه شرط مورد قبول حق واقع نمی شود .
کما اینکه در همین خصوص احادیث و روایات فراوانی از ائمه معصومین وجود دارد . می فرماید :
" مردم مطلقاً به اعمال خود گرفتارند و مؤاخذ در زشتیها هستند ، مگر آنهایی که ایمان آورند و توبه از گناهان کنند و عمل صالح به جا آورند و این سه در هرکس جمع شود ، رستگار و مورد الطاف خداوند است ".
و یا می فرماید :
" از مجموع اخبار استفاده می شود که ولایت شرط قبول اعمال بلکه شرط قبول ایمان به خدا  و به نبوت  رسول مکرم است . یا ولایت شرط صحت اعمال است ".
امام خمینی در خصوص خروج از ولایت حق یعنی عدم ایمان به خداوند یکتا می فرماید :
    " کسی که خارج شد از ولایت و بیرونش کردند . . . دیگر امید نجات برای او نیست"
امام خمینی «ره» در مواردی مستقیم به ولایت علی (ع) اشاره می کند و آن را صراط معرفی می نماید و می فرماید :
" اگر در این عالم به راه راست نبوت و طریق مستقیم ولایت قدم زده باشی و از جاده ولایت علی بن ابیطالب (ع) اعواج پیدا نکرده باشی و لغزش پیدا نکنی خوفی برای تو در گذشتن از صراط نیست ، زیرا که حقیقت صراط صورت باطن ولایت است ".
یا در همین زمینه می فرماید :
" خودت میزان اعمالت را برپا کن و در میزان شریعت و ولایت اهل بیت خود را بسنج و صحت و فساد و کمال و نقص آنها را معلوم کن و آنها را جبران کن ".
و همچنین می فرماید :
    " صراط مستقیم علی (ع) است ".
امام خمینی در مورد ایمان ، برصالح و خالص بودن آن نیز تکیه دارد و می فرماید :
" بنده اگر زمین دل را از خارهای اخلاف فاسد و سنگ شوره های معاصی پاک نموده و بذر اعمال را در او کشت ، و به آب صافی علم نافع و ایمان خالص آن را آبیاری کرد ، و از مفسدات و موانع مثل عجب و ریا و امثال آنها که به منزله علفهای است که مانع سبز شدن زراعت است خالص نمود و عاقبت او را ختن به خیر فرماید ، این رجاء مستحسن است ".

4-5-. صبر و عمل صالح
امام صبر را ملازم با اعمال صالح دانسته و می فرماید :
"آن چیزی که خداوند تبارک و تعالی برای مؤمنین ذکر کرده است ، همه انسانها در خسارت هستند مگر مؤمنی که عمل صالح داشته باشد و در تمام اعمال صالح دو چیز را فرموده است ، یکی سفارش به صبر و یک سفارش به حق ".
و یا می فرماید :
    " صبر کلید ابواب سعادت و سرچشمه نجات از مهالک است ".

 

 


دوشنبه 93 خرداد 19 , ساعت 2:23 عصر


   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ